بیش از دو ماه از قتل جرج فلوید مرد رنگین پوست آمریکائی آفریقائی تبار بدست پلیس این کشور می گذرد، مردم آمریکا اعم از مرد و زن، پیر و جوان، سیاه و سفید که از ظلم و ستم، تبعیض، بی عدالتی و نژادپرستی حاکمان خود خسته شده و به ستوه آمده اند، در خیابان های این کشور دست به اعتراضات گسترده ای زده و از هیئت حاکمه خود رفتاری توأم با عدالت و برابری، عدم تبعیض و نژادپرستی نسبت به همه شهروندان خصوصاً رنگین پوستان را خواستارند. خواسته ای که نه برای اولین بار، بلکه سال هاست مردم رنج کشیده و طبقه ضعیف و رنگین پوست این کشور از دولت مردان خود می خواهند. درخواستی که با گذشت چند روز محدود به آمریکا نشده بلکه قاره سبز را نیز دربر گرفته است.
اما عبدالبهاء پیشوای دوم فرقه بهائیت در سفری که به آمریکا داشت و هشت ماه بطول انجامید، مبهوت مناظر زیبا، ساختمان های بلند، زرق و برق مغازه ها و… شده بود، در کلیسای مسیحیان در شهر مونترال کانادا در تاریخ 10 شهریور 1291 در سخنانی خطاب به مردم آمریکا چنین می گوید (کتاب خطابات عبدالبهاء، جلد 2، صفحه 231): «من چون به آمریکا آمدم، می بینم مردمانش خیلی محترم، حکومت عادل و ملت در نهایت نجابت است. از خدا می خواهم که این دولت عادله و ملت محترمه سبب شوند که اعلان صلح عمومی و وحدت عالم انسانی شود. اسباب الفت ملل شوند. چراغی روشن نمایند که عالم را روشنی بخشد… دولت و ملت آمریکا سبب شوند تا عالم انسانی راحت شود».
کلیسای مونترال محل سخنرانی عبدالبهاء صفحه 231 کتاب خطابات عبدالبهاء جلد 2
وی همچنین در خطابه ای که در کلیسای “گریت متودیک” به تاریخ 22 اردیبهشت 1291 نموده، چنین می گوید (کتاب خطابات عبدالبهاء، جلد 2، صفحه 69): «چون من به آمریکا آمدم، دیدم جمعی همه حامی صلح اند و اهالی در نهایت استعداد و حکومت آمریکا در نهایت عدالت و مساوات بین بشر جاری است. لهذا من آرزویم چنان است که اول پرتو صلح از آمریکا بسایر جهات برافتد. اهالی آمریکا بهتر از عهده برآیند زیرا مثل سایرین نیستند… دولت و ملت آمریکا مسلم است که نه خیال مستعمراتی دارند، نه در فکر توسیع دائره مملکت هستند و نه درصدد حمله به سائر ملل و ممالک».
کلیسای گریت متودیک محل سخنرانی عبدالبهاء صفحه 69 کتاب خطابات عبدالبهاء جلد دوم
مجیز گوئی رهبر بهائیان از هیئت حاکمه آمریکا در حالی است که تنها در نیمه دوم قرن بیستم میلادی حاکمان آمریکا در حدود ۱۰۰ کودتای نظامی و براندازی حکومتهای مردمی را در دیگر کشورها طراحی و رهبری کرده است و دهها بار بطور مستقیم به اشغال نظامی کشورهائی نظیر: هندوراس، نیکاراگوئه، هائیتی، جمهوری دومینیکن، پاناما، لبنان، لائوس، تایلند، کونگو، کامبوج، فیلیپین، ویتنام، افغانستان، عراق و… دست زده و به دهها کشور دیگر نیز حمله نظامی کردند که حمله هوائی بمب افکن های آمریکا در دو شهر هیروشیما و ناکازاکی ژاپن در سال 1945 میلادی و کشته شدن 220 هزار نفر تنها یکی از دخالت های نظامی این کشور استکباری می باشد.
شهر هیروشما بعد از انفجار اتمی آمریکا ناکازاکی قبل و بعد از انفجار اتمی آمریکا
بعد از جنگ جهانی دوم و با تأسیس سازمان ملل متحد، سنگ بنای مداخله سیاسی آمریکا در جهان نیز بنا نهاده شد. آمریکا با بدست آوردن حق وتو در این سازمان برتری و زمینه مداخله آشکار در امور جهانی و حمله نظامی به کشورها را ایجاد نمود. به گونه ای که هنری کسینجر، مشاور سیاست خارجی کاخ سفید در مصاحبه ای پیرامون حضور و مداخلات آمریکا در جهان از ابتدای قرن بیست و یک می گوید: وظیفه رهبری جهان از ایالات متحده آمریکا و ارزش های آن تفکیک ناپذیر است.
مداخله آشکار آمریکا از طریق پیاده کردن نظامیان، تهدید و یا توسل به کودتای نظامی و اقدام به براندازی به منظور سرنگون کردن دولتهای ملی و مردمی که حاضر نیستند به برنامهها و خواستههای یکجانبه گرایانه دولت استکباری آمریکا تن در دهند، از جمله روشهائی است که ایالات متحده آمریکا، در یک قرن اخیر و بویژه از اوائل دهه 50 میلادی جهت اجرا و پیشبرد منافع خود در کشورهای جهان و خصوصاً جهان سوم به کار برده است.
شهر مینیاپولیس 4 روز پس از قتل جرج فلوید
کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند، آمریکا از دخالت در دیگر کشورها دو هدف اصلی را دنبال می کند. اول، اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی در کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی با حمایت از رژیم های وابسته به آنها و یا کنترل مستقیم توسط افراد دست نشانده خود. و دوم، از آنجائی که آمریکا فرصت ها را در جهت به مستعمره گرفتن کشورهای جهان سوم شرق و آفریقا از دست داده بود، همزمان با تلاش برای تجزیه و تضعیف امپراتوری های اروپائی در پی ایجاد امپراتوری خود در قسمت غربی کره زمین است.
خلاصه، با همه تعریفاتی که عبدالبهاء رهبر دوم فرقه بهائیت از آمریکائی ها نمود و دولت آن کشور را دولت عادله نامید که نه خیال مستعمراتی دارد و نه درصدد حمله به کشورهای دیگر است، اما نُه سال قبل از ورود عبدالبهاء به خاک آمریکا یعنی در سال 1903 میلادی نیروی دریائی این کشور وارد هندوراس شد و آن کشور را به اشغال خود در آورد. در سال 1904 میلادی ارتش آمریکا با عنوان حمایت از منافع خود وارد جمهوری دومینیکن شد و آن را اشغال کرد. در سال 1907 میلادی ارتش آمریکا وارد نیکاراگوئه شد و این کشور را به اشغال نظامی خود در آورد.
در سال 1911 میلادی (1290 شمسی) تنها یک سال قبل از سفر عبدالبهاء به آمریکا، ارتش این کشور به بهانه حفاظت از منافع خود بار دیگر هندوراس را به اشغال نظامی خود در آورد. بین سال های 1912 تا 1933 میلادی ارتش آمریکا، نیکاراگوئه را در اشغال خود داشت و در جنگ های داخلی 20 ساله آن کشور نیز شرکت داشت. این ها تنها مواردی است که تا زمان ورود عبدالبهاء به خاک آمریکا تحقق یافته و اشعالگری آمریکا بر همگان روشن شده بود؛ اما رهبر بهائیان چشم خود را بر این واقعیت ها بسته به تملق گوئی از هیئت حاکمه آمریکا برخاست و دولت آن را دولت عادله نامید.
قتل عام زنان و کودکان ویتنامی توسط نیروهای آمریکائی
بعد از بازگشت عبدالبهاء از آمریکا نیز اشغال نظامی و حملات آمریکائی ها به دیگر کشورها ادامه پیدا کرد که در زمان ما اشغال نظامی آمریکا در افغانستان، عراق و سوریه بر کسی پوشیده نیست. بنابراین با گذشت یک قرن از آن سخنان کذب و تملق گوئی منافقانه رهبر بهائیان، نه تنها دخالت و جنگ طلبی دولتمردان آمریکائی در دیگر کشورها کم نشده، حتی ادعای دموکراسی و دفاع از حقوق بشر سیاستمداران آمریکائی نیز بوئی از واقعیت پیدا نکرده است که حتی رنگین پوستان آمریکائی نیز در کشور خود امنیت نداشته و از کشته شدن توسط نیروهای نظامی و امنیتی خود در امان نیستند.