براساس آنچه که مورخین فرقه بهائی در تاریخ خود نقل کرده اند، علی محمد باب در شیراز به دنیا آمد. پدر محمد رضا و مادرش فاطمه بیگم نام داشت. میرزا علی محمد هنوز طفل بود که پدرش را از دست داد و پس از آن تحت سرپرستی دائی بزرگش سید علی شیرازی قرار گرفت. وقتی به سنی رسید که مانند هم سن و سالان خود خواندن و نوشتن را بیاموزد، دائی وی او را به مکتب خانه برد تا به آموزش قرآن و یادگیری آن بپردازد.
هرچند پیروان بهائی تلاش می کنند تا بی سوادی علی محمد باب را همه جا بیان کنند، اما در کتب تاریخی این فرقه، مورخین بهائی تصریح کردند که میرزا علی محمد شیرازی در دوران کودکی به مکتب خانه قهوه اولیاء که امروزه بیت العباس نامیده می شود، برده شد تا نزد فرد شیخی مذهب به نام شیخ محمد عابد که از مریدان و شاگردان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی بود، با فراگیری قرآن کریم و نصاب الصبیان، خواندن و نوشتن را بیاموزد.
خرابه های قهوه اولیاء شیراز، محل تحصیل دوران کودکی علی محمد شیرازی
علی محمد باب سالیان دراز در نزد شیخ درس خواند و خواندن و نوشتن و قسمتی از ادبیات فارسی و عربی را در این مکتب آموخت. همچنانکه عبدالحمید اشراق خاوری در کتاب تلخیص تاریخ نبیل زرندی صفحه 59 می نویسد: «خال حضرت باب ایشان (علی محمد) را برای درس خواندن نزد شیخ عابد بردند. هرچند حضرت باب به درس خواندن میل نداشتند ولی برای آنکه به میل خال بزرگوار رفتار کنند، به مکتب شیخ عابد تشریف بردند».
کتاب تلخیص تاریخ نبیل، تألیف اشراق خاوری صفحه 59 کتاب تلخیص تاریخ نبیل زرندی
با این حال، پیروان بهائی او را أمی و درس نخوانده معرفی می کنند تا با این ادعا بتوانند معجزه بودن سخنانی را که از زبان او جاری شده، ثابت نمایند و همه را آیات و وحی خدا بدانند. هرچند وی توجه چندانی به حرف های استاد نداشت و اوقات خود را به بازی گوشی و شیطنت می گذرانید؛ از این جهت چندین مرتبه توسط استادش تنبیه بدنی می شود تا آنجا که حتی در بزرگسالی نیز آن کتک ها و چوب فلک را از یاد نبرده در کتابش از آن یاد می کند.
علی محمد شیرازی در کتاب بیان عربی صفحه 25 در این مورد مینویسد: «قل ان یا محمد معلمی فلا تضربنی قبل ان یقضی علی خمسة سنه و لو بطرف عین فإن قلبی رقیق رقیق و إذا أردت ضرباً، فلا تتجاوز عن الخمس و لا تضرب علی اللّحم، الا وان تحل بینهما ستراً فان تعدیت یحرم علیک زوجک تسعه عشر یوماً». یعنی بگو ای معلم من (شیخ محمد عابد) قبل از اینکه من سن پنج سالگی را تمام کنم، مرا نزن؛ زیرا قلب من خیلی رقیق است؛ و اگر هم بخواهی مرا تنبیه کنی، پس بیش از پنج ضربه به من نزن. اگر بیشتر از پنج ضربه کتکم زدی، همسرت به مدت نوزده روز بر تو حرام می شود.
کتاب بیان عربی، تألیف علی محمد شیرازی صفحه 25 کتاب بیان عربی علی محمد