مسئله نکاح، ازدواج، زناشوئی و تشکیل خانوداه مسئله مهم اجتماعی است که در تمام ادیان (الهی و غیر الهی) و جوامع بشری وجود داشته و از اهمیت والائی نیز برخوردار است. در دین مبین اسلام نیز به این امر مقدس توجه ویژه شده و از سنت های آخرین پیام آور الهی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم شمرده شده است تا آنجا که در منابع حدیثی شیعه و اهل تسنن چنین آمده است که حضرت خاتم الانبیاء فرمود:
«النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی».یعنی ازدواج روش و سنت من است هرکس از سنت من رویگردان شود، از من نیست. (بحارالأنوار، جلد 100، صفحه 220) خداوند متعال نیز در آخرین کتاب آسمانی قرآن کریم مسلمانان را ترغیب و تشویق به ازدواج می کند تا آنجا که به مردان پیشنهاد می کند در صورت برقرار کردن عدالت بین همسران، می توانند شمار آنان را به چهار تن هم برسانند.
قرآن کریم در سوره مبارکه نساء در آیه شریفه 3 می فرماید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع و ان خفتم ألا تعدلوا فواحدة». یعنی از زنان هرچه شما را پسند افتد، دو دو، سه سه و چهارچهار به نکاح و ازدواج خود در آورید و اگر بیم آن دارید که نتوانید به عدالت و مساوات رفتار کنید و یا مفاسد دیگری بر تعدد زوجات مترتب شود، البته جایز نخواهد بود و تنها به یک زن اکتفا کنید.
سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 3
اما پیامبر فرقه بهائیت در اجازه به مردان بهائی برای اختیار چند همسری، می گوید در مقام تزویج از دو نفر تجاوز نکنید و هیچ توصیه و سفارش به رعایت عدالت بین زنان و عدم تبعیض میان آنها نکرده، تنها به این مطلب بسنده کرد که زندگی با یک همسر بهتر و راحت تر از زندگی با دو همسر است و در ذیل این حکم مطلق و مبهم نیز می گوید اگر یک خادمه باکره ای هم داشته باشید اشکال ندارد.
حسینعلی در کتاب اقدس صفحه 38 سطر 1 می گوید: «قد کتب الله علیکم النکاح ایاکم أن تجاوزوا عن الإثنتین والذی اقتنع بواحدة من الإماء استراحت نفسه و نفسها و من اتخذ بکراً لخدمته لابأس علیه». یعنی خدا چنین امر کرده که بیش از دو زن را به همسری نگیرید و اگر کسی به یک زن قناعت نماید، اسباب آسایش خود و همسرش را فراهم کرده و اگر کسی دوشیزه ای را به خدمت گیرد، مانعی ندارد.
کتاب أقدس تألیف: حسینعلی نوری صفحه 38 کتاب أقدس حسینعلی بهاء
چندین نکته و اشکال در کلام پیامبر خود خوانده بهائیت وجود دارد که قابل اغماض نیست. اولین نکته ای که در عبارت أقدس قابل توجه است این است که منظور میرزا حسینعلی از گرفتن خادمه باکره چیست؟ اگر منظور ازدواج با اوست، در این صورت قطعاً به یکی از دو همسرش (زن خادمه یا زن آزاد) ظلم و ستم خواهد شد و چرا موضوع تزویج زن محدود به دو نفر شده است؟
نکته دیگری که در کلام میرزا حسینعلی قابل تأمل است این است که اگر یک مرد بهائی طبق گفته پیامبرش بخواهد از حق خودش در اختیار کردن همسر دوم استفاده نماید، همسر اولش حق هیچگونه اعتراض و مخالفتی را ندارد چرا که میرزا حسینعلی گفته: ” قد کتب الله علیکم النکاح ایاکم أن تجاوزوا عن الإثنتین” بنابراین زنان بهائی حق ندارند در ازدواج مجدد همسران خود عکس العملی از خود نشان دهند که دال بر نارضایتی آنان باشد.
اشکال سومی که در عبارت میرزا حسینعلی نوری در کتاب اقدس قابل تأمل و دقت می باشد این است که اگر یک مرد بهائی بخواهد یک خدمتکاری برای خانه اش اختیار کند و در مقابل کارش به او مزد بپردازد، چه نیازی است که بر بکر و دوشیزه بودن او تأکید شود؟
اشکال چهارم اینکه در کجای عالم و در کدام کشور دینی یا حتی کمونیستی موقع استخدام یک خدمتکار از باکره بودن او سؤال می کنند؟ اگر تنها عنوان خدمت مهم است، پس دختران باکره یعنی چه و ذکر نمودن آن بلافاصله بعد از اعلام جواز دو همسری ذیل عنوان نکاح برای چیست؟ چرا حسینعلی اجازه می دهد دوشیزه بکر (ازدواج نکرده) را در منزل بعنوان خدمتکار داشته باشید!
منظور حسینعلی از ذکر ازدواج و کنیز بعد از اینکه خدمتکار باکره را گفته چه می تواند باشد؟ تشریع این حکم یعنی آوردن دوشیزه به عنوان خدمتکار در خانه بعد از حکم ازدواج با دو زن دارای معنای خاصی است. چرا که انتخاب خدمتکار برای خانه (زن یا مرد) ربطی به ازدواج ندارد که وی بلافاصله بعد از تحدید همسران به دوتا اجازه می دهد دوشیزه بکر(ونه بانوی خدمتکار ازدواج کرده) را به عنوان خدمت به خودش (لخدمته یعنی خدمت به مرد نه خدمت به زن) در خانه داشته باشند؟
علاوه بر اینکه در هر جامعه ای دیده می شود زنانی که به کار در خانه دیگران روی می آورند، معمولاً زنان مطلقه یا بیوه ای هستند که شوهرانشان را از دست داده یا شوهرش مریض و از کار افتاده است و فرزندان صغیری دارند، اینها نیاز فراوان به کار دارند و خوب است تا چنین زنانی را برای کار در خانه بکار گرفته شوند تا نیاز مادی آنان را برطرف نموده از کشیده شدن آنان به فحشا نیز جلوگیری شود.
اما دختران جوان و باکره ای که در سنین ازدواج و خواستگاری قرار دارند، چه توجیهی در کلام حسینعلی نوری وجود دارد که چنین دخترانی را می توان برای خدمت در خانه استخدام کرد؟ اگر میرزا حسینعلی دلش برای کار کردن زنان سوخته، چرا زنان مطلقه و بیوه را برای کار در خانه پیشنهاد نکرده و اصرار به دوشیزه بودن خدمتکار در خانه کرده و بر لفظ “بکراً” تأکید می کند؟
زنان خدمتکار خانه