ورود حسینعلی بهاء به ایران

میرزا محمد تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر اولین صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار پس از سی و نُه ماه صدارت در 21 آبان 1230 شمسی با توطئه ای برکنار و میرزا نصرالله خان معروف به میرزا آقاخان نوری که تابعیت مضاعف داشت، صدراعظم ناصرالدین شاه گردید. وی هرچند سخی و شوخ الطبع بود، اما صفات ناپسند نیز کم نداشت. مانند هرزه گی، مسخره گی، بی عفافی و انگلیسی مآب که در تحت حمایت دولت انگلیس می زیست.

میرزا آقاخان نوری صدرأعظم بدنام ناصرالدین شاه، پس از تکیه بر مسند قدرت و صدارت، بلافاصله نامه ای به میرزا حسینعلی نوری همشهری خود در عراق نوشت و او را به تهران دعوت کرد. میرزا حسینعلی که نزدیک به یک سال به صورت تبعیدی در عراق ساکن و منتظر چنین روزی بود، فرصت را غنیمت شمرده بلافاصله راهی ایران شد و در اردیبهشت 1231 شمسی به تهران وارد و به دستور میرزا آقاخان نوری میهمان جعفر قلی خان برادر صدرأعظم گردید.

عبدالحمید اشراق خاوری مورخ و مبلغ شهیر فرقه بهائیت در کتاب تلخیص تاریخ نبیل زرندی صفحه  558 در این زمینه می نویسد: «(حسینعلی نوری) پس از وصول نامه عازم پايتخت گرديده و در ماه رجب وارد طهران شدند. ميرزا آقاخان برادر خود جعفر قلی خان را مخصوصاً به پيش باز حضرت بهاءاللّه فرستاد و تبريک ورود تقديم نمود. حضرت بهاءاللّه پس از ورود بطهران يک ماه تمام در منزل برادر وزير اعظم مهمان بودند. صدراعظم جعفر قلی خان برادر خود را مأمور پذيرائی آن حضرت نموده بود. پيوسته اعيان شهر و بزرگان دربار بملاقات حضرتش شتافته پس از يک ماه حضرت بهاءاللّه به شميران انتقال فرمودند».

جای بسیار تعجب است که بعد از آن همه شورش و فتنه و کشتار و خشونت و ناامنی که پیروان علی محمد شیرازی در کشور پدید آوردند، میرزا آقاخان نوری صدرأعظم به حسینعلی نوری این همه اهمیت می دهد تا آنجا که برادرش را مأمور استقبال و پذیرائی از حسینعلی مرتد واجب القتل می کند و از طرف صدراعظم تبریک ورود برایش می فرستد و جعفرقلی خان بدستور برادرش صدراعظم به مدت یک ماه به پذیرائی از حسینعلی در منزل خود مشغول می شود!

شگفتا! کسی که در زمان امیرکبیر و حتّی در دوران صدارت میرزا آقاسی، مدتی فراری و زمانی هم در تبعید بسر برده و حتی از طرف محمد شاه قاجار حکم قتلش نیز صادر شده بود، اکنون در کمال آزادی و رفاه و بدون هیچ نگرانی به تهران آمده و مهمان صدراعظم است! عجیب تر اینکه اعیان شهر و بزرگان دربار قاجار نیز با اشتیاق به ملاقاتش می شتابند!

چه سرّی میان حسینعلی نوری بعنوان یکی از پیروان علی محمد شیرازی مدعی بابیت و مهدویت که نزدیک به دو سال قبل در تبریز اعدام گردیده و درباریان شاه قاجار و پیروان علی محمد باب وجود دارد که پیاپی به دیدار میرزا می شتابند؟ آیا فتنه ای دیگر در راه است تا کشور را نا امن جلوه دهد؟ آیا در این دیدارها نقشه ای چیده می شود تا بار دیگر پیروان فرقه بابیت را سر زبان ها اندازد؟