میرزا حسینعلی نوری فرزند أرشد میرزا بزرگ نوری و خدیجه خانم است که طبق گفته حسن موقر بالیوزی (اولین گوینده بی بی سی فارسی)، پدر حسینعلی دارای هفت عیال بود که خدیجه خانم همسر دوم میرزا عباس نوری محسوب می شد. مطابق تاریخ فرقه بهائیت پدرش از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری بود که در دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار پیشکار و منشی امام وردی میرزا پسر فتحعلی شاه و حاکم قزوین بود.
مورخین فرقه بهائی در نسب نامه ای که برای میرزا حسینعلی نوری بیان داشته و تراشیده اند، او را به یزدگرد ساسانی آخرین پادشاه از سلسله ساسانیان رسانده اند. همچنانکه حسن بالیوزی در کتاب بهاءالله شمسی حقیقت صفحه 15 در این باره می نویسد: «نسب خاندان مبارک حضرت بهاءالله به یزدگرد سوم آخرین پادشاه از سلسله ساسانی می رسد».
کتاب بهاءالله شمس حقیقت تألیف حسن بالیوزی صفحه 15 کتای شمس حقیقت بالیوزی
میرزا حسینعلی در جوانی قبل از اینکه به علی محمد شیرازی بپیوندند و بابی شود در سلک متصوفه و دراویش بود که به قول پسرش عبدالبهاء بر سر کلاه و بر دوش موی پریشان داشته است و بنا به قول برخی هنوز نشانه های دوران درویشی او از قبیل تبرزین، جبّه درویشی، کلاه ترمه ای سوزن زده و غیره در خانواده او نگهداری می شود. پس از اینکه علی محمد شیرازی ادّعای بابیت نمود، حسینعلی به او پیوست.
عباس عبدالبهاء پیشوای دوم فرقه بهائیت در مورد پدرش حسینعلی نوری در کتاب مقاله شخصی سیّاح صفحه 34 می نویسد: «باری با وجود این احوال و اطوار چون بر سر کلاه داشت و بر شانه موی پریشان… چون مسئله باب شیوع یافت آثار میلان از او ظاهر گشت».
مقاله شخصی سیاح، تألیف عبدالبهاء صفحه 34 مقاله شخصی سیاح عبدالبهاء
بنابرآنچه که در کتب تاریخی فرقه بهائیت وجود دارد، میرزا حسینعلی نوری بعد از تبعید به بغداد یکی از مریدان برادرش میرزا یحیی (بعنوان جانشین علی محمد باب) به حساب می آمد. اما با اوج گرفتن ناراحتی و کشمکش میان دو برادر، میرزا حسینعلی از خانواده و تمام بابیان قهر نموده مدت دو سال به کوه های سلیمانیه عراق رفت و نزد دراویش نقشبندی به شاگرد ی از اساتید صوفی این فرقه مشغول گردید.
عبدالبهاء رهبر دوم فرقه نیز در باره پدرش میرزا حسینعلی نوری بیان نمود که وی در جوانی کلاهی بر سر و بر دوش موی پریشان داشته و هنوز نشانه های دوران درویشی او از قبیل تبرزین، جبّه درویشی، کلاه ترمه ای در خانواده او نگهداری می شود. بدین جهت بود که میرزا حسینعلی در کتاب هایش خود را خدای عالمیان معرفی کرد و مانند حسین بن منصور حلاج به گفتن شطحیات رو آورد و مکرر می گفت من خدای شما هستم و در بدشت نیز خود را خدای خدایان نامیده بود!
تاج حسینعلی نوری (بهاء) میرزا حسینعلی نوری با موهای پریشان و تبرزین