پیروان فرقه بهائیت راه شناخت انبیاء الهی را در چهار چیز خلاصه می کنند که اگر مدّعی نبوّت دارای همه این چهار چیز باشد، او پیامبر است و الا نیست. یکی از آن چهار چیز کتاب است. که یک مدعی رسالت باید کتابی به همراه داشته باشد تا شاهد صدق گفتار او باشد.
اما کتابی که جناب میرزا حسینعلی نوری بر پیروان خود نازل کرده نه یک کتابی دارای مضامین عالی معارفی و نه دارای فصاحت و بلاغت بلکه کتابی پُر از اشتباه و خطای ادبی فاحشی می باشد که از یک نویسنده معمولی سر نمی زند چه رسد از یک مدعی نبوت و رسالت و این جز دروغگوئی این مدّعی رسالت چیزی نمی تواند باشد.
میرزا حسینعلی در کتاب اقدس صفحه 28 می نویسد: «و کذلک سئلنا من قبل فی سنین متوالیات و امسکنا القلم حکمة من لدنا إلی ان حضرت کتب من أنفس معدودات فی تلک الأیام لذا أجبناهم بالحق بما تحیی به القلوب». یعنی درسال های گذشته نیر از ما این سؤال را کرده اند و ما روی حکمت و مصلحت پاسخی به آن نداده بودیم تا اینکه نامه هائی از جمعی در همین روزها به دستمان رسید و ما پرسش های آنان را اجابت کرده و جوابی دادیم که موجب حیات دل ها است.
کتاب أقدس تألیف: حسینعلی نوری صفحه 28 کتاب أقدس میرزا حسینعلی بهاء
میرزا حسینعلی بهاء دراین آیات نازله ادبیات معجزه آسای خود را بحد اعلا رسانده است که چند مورد از آن را خدمتتان تقدیم می داریم و آنها عبارتند از:
1– “کذلک سئلنا” این جمله باید قبل از بند سابق باشد که قبلاً بارها از ما سؤل کردند. لذا ما این لوح را نازل کردیم و به پرسش ها جواب دادیم، نه اینجا.
2– “حکمة” کاش میرزا حسینعلی حکمت پاسخ ندادن به سؤالات را بیان می کرد زیرا تأخیر بیان بعد از بعثت میرزا هیچگونه وجهی نداشته و کاملاً خلاف مصلحت و بی معنی است.
نسخه دیگری از کتاب أقدس ص 97 میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله)
3– “إلی أن حضرت” در قسمت قبل نیز ملاحظه فرمودید که تعبیر «قد حضرت» را آورده و در اینجا نیز همان را تکرار می کند و اشاره کردیم که حضور نامه نزد شخص برخلاف استعمال فصحا و بلغای عرب است.
4- “اجبناهم بالحق” تقیید به حق کاملاً بی مورد و خلاف فصاحت و بلاغت است مگر مردم و پیروان وی انتظار داشتند که میرزا برخلاف حق جواب دهد که تعبیر نموده بالحق؟
اما با گذشت بیش از هزار و چهار صد و پنجاه و پنج سال از نزول قرآن کریم کسی تا کنون نتوانسته کوچکترین اشکالی نسبت به فصاحت، بلاغت، محتوای عالی و معرفتی و عرفانی نسبت به قرآن کریم بگیرد و هنوز این تحدی قرآن وجود دارد که اگر جن و انس جمع شوند تا همانند این قرآن بیاورند نمی توانند هرچند که یکدیگر را یاری دهند. “قل لئن اجتمعت الانس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیراً”.